جدول جو
جدول جو

معنی مماطله کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مماطله کردن
درنگ کردن، تاخیر کردن، معطل کردن، دفع الوقت کردن، اهمال ورزیدن، سهل انگاری کردن، مسامحه کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پتکارتن پیکاردن پیکار کردن ستیزیدن جنگیدن: و با ما مجادله و مضاربه کنند، خصومت کردن دشمنی ورزیدن، مباحثه کردن در مسئله ای بنحوی که هر یک از طرفین بخواهد رای خود را بمخاطب بقبولاند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مداخله کردن
تصویر مداخله کردن
میانجیگری کردن پا در میانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالطه کردن
تصویر مخالطه کردن
مخالطت کردن: هرآن کسی را که با اهل شرع مخالطه کرده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
واهر گراندن بغلط انداختن یکدیگر.} ، اول مرتبه بعضی از حکام ولایات و سر کردگان مغالطه خواهند کرد) (منشات قائم مقام. چا. قائم مقامی 154)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاتله کردن
تصویر مقاتله کردن
با هم کار زار کردن کشتار کردن: (مقاتله و پیکار کنید با گروهی که پیرامن شمایند از کافران) (ظفر نامه یزدی. چا. امیر کبیر 381: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
ور تنیدن داد و ستد کردن معاوضه کردن چیزی را، تبدیل کردن وجه رایج کشور دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقابله کردن
تصویر مقابله کردن
Counter
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
Deal, Transact
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مداخله کردن
تصویر مداخله کردن
Interfere, Intervene, Meddle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبادله کردن
تصویر مبادله کردن
Barter, Exchange
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجادله کردن
تصویر مجادله کردن
Dispute
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجادله کردن
تصویر مجادله کردن
spierać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مقابله کردن
تصویر مقابله کردن
протидіяти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مبادله کردن
تصویر مبادله کردن
обмінювати , обмінюватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
иметь дело , совершать сделку
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مقابله کردن
تصویر مقابله کردن
противодействовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجادله کردن
تصویر مجادله کردن
оспаривать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مداخله کردن
تصویر مداخله کردن
вмешиваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مبادله کردن
تصویر مبادله کردن
обменивать , обмениваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مقابله کردن
تصویر مقابله کردن
przeciwdziałać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مداخله کردن
تصویر مداخله کردن
ingerować, interweniować, wtrącać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مقابله کردن
تصویر مقابله کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
handlować, dokonywać transakcji
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مبادله کردن
تصویر مبادله کردن
wymieniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجادله کردن
تصویر مجادله کردن
bestreiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مداخله کردن
تصویر مداخله کردن
sich einmischen, eingreifen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مبادله کردن
تصویر مبادله کردن
tauschen, austauschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
behandeln, abwickeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مقابله کردن
تصویر مقابله کردن
contrariar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مداخله کردن
تصویر مداخله کردن
interferir, intervir, intrometer-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
negociar, transacionar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجادله کردن
تصویر مجادله کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
мати справу , укладати угоду
دیکشنری فارسی به اوکراینی